محل تبلیغات شما

علا الدین آستین پیراهنش را با آب دهان خیس کرد و روی چراغ مالید و در نتیجه توانست این کلمات را بخواند:

تقاضا کن و آن چه بخواهی به تو داده خواهد شد

هنوز خواندن را تمام نکرده بود که چراغ تکان خورد و در دستهایش چرخید. صدای غرشی شنید که به نظر میرسید از هر گوشه بازار می آید.

تو کیستی و چرا مرا صدا زدی؟» 

رنگهای قوس و قزح در برابر چشمان علاالدبن موج زد و او احساس کرد گویی به آسمان بلند شده است.

علاالدبن فریاد کشید: کجا هستم و چه به سر من می آید؟»

آن صدا گفت: تو با منی، من که افسونگرم، چون تو مرا صدا زدی.من در اینجا هستم تا به تمام پرسش های تو پاسخ دهم و کمک کنم به آن چه آرزو داری برسی.»

راهنمای جامع سفر ارزان به کیش در نوروز 99

دیدنی های استانبول در نوروز 99 را از دست ندهید!

راهنمای جامع سفر به کیش در نوروز 99

صدا ,تو ,مرا ,چراغ ,علاالدبن ,کیستی ,مرا صدا ,چرا مرا ,و چرا ,و در ,آن چه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها